دکتر فرامرز توفیقی در گفتوگوی اختصاصی با فارمانیوز به بررسی شرایط دارویی کشور در حال حاضر پرداخت و راهکارهای خود برای توسعه صنعت داروسازی را بیان کرد که مهمترین آن کنار گذاشتن دعواهای حیدری نعمتی و تکیه بر توان داخلی در صنعت دارو است.
فرامرز توفیقی مدرک PhD در رشته Animal Biotechnology از دانشگاه هایدلبرگ آلمان دارد. تحصیلات خود را از دانشگاه همدان در رشته علوم آزمایشگاهی شروع کرد و در خلال کار سراغ رشته بیولوژی در دانشگاه تهران رفت و در این رشته مدرک کارشناسی ارشد خود را اخذ کرد. سپس سراغ جانورشناسی رفت و در رشته Animal Biotechnology به درجه دکترا رسید.
کار خود را در حوزه درمان و از آزمایشگاه تشخیص طبی شروع کرد و حدود ۷ سال در حوزه درمانی به کار ادامه داد. به دلیل علاقه شدیدی که به داروسازی و شیمی و بیوشیمی داشت کمکم گرایش خود را به آن سمت برد و به صنعت دارویی منتقل شد. ابتدا از آزمایشگاه شرکتهای دارویی شروع کرد و سپس با شکلگیری تضمین کیفیت در سازمانها و احساس علاقهای که در خود دید وارد این حوزه شد. در حال حاضر هم بیشترین سهم از فعالیت دکتر فرامرز توفیقی در حوزه تضمین کیفیت است.
دکتر توفیقی در گفتوگوی اختصاصی با فارمانیوز [1]، به بررسی شرایط دارویی کشور در حال حاضر پرداخت و راهکارهای خود برای توسعه صنعت داروسازی را بیان کرد که مهمترین آن کنار گذاشتن اختلافات و تکیه بر توان داخلی در صنعت دارو است.
شعار شرکت ایتوک فارمد تامین کامل نیاز داخلی است
لطفا کمی درباره سابقه و حوزه فعالیت خود توضیح دهید.
دهه ۸۰ هنگامی که در داروسازی کوثر کار میکردم آنالیز مواد اولیه را انجام میدادم. آن زمان مشکلی مواجه شده بودم. یک شرکت خارجی بسیار معتبر، ماده اولیه آنتیبیوتیک کلوگزاسیلین را که بهخصوص در عفونتهای دندانی مصرف زیادی داشت، به ایران وارد کرده بود. در محصولات آن شرکت، ماده بنزن را تشخیص دادم که به شدت سمی و سرطانزا است و مصرف آن در فرآیند ساخت و سنتز مواد اولیه دارویی منسوخ شده بود. چالشهای زیادی با کارفرما و دانشکده داروسازی شهید بهشتی و وزارت بهداشت پیدا کردم. نماینده آن شرکت آمد، مستندات ما را دید و پذیرفت که این اتفاق افتاده است.
اولین سوالی که از آن شرکت پرسیدم این بود که در فرآیند خالصسازی از چه حلالی استفاده میکنید. حلالهایی را نام برد و حلال نهاییشان استون بود. پرسیدم آیا در استون مطالعات بنزن را انجام میدهید؟ با تعجب گفت چرا باید این کار را بکنیم؟ گفتم استون قرابت زیادی با بنزن دارد و اگر در مراحل خالصسازی نتوانید بنزن را از استون جدا کنید، بنزن همراه استون وارد بازار شده و در محصولات پخش میشود. اشتباه خود را قبول کردند و به دعوت همان شرکت معتبر هندوستانی حدود ۷ ماه در دهلینو رئیس خط حلالها شدم. با کمک هم فرآیندها و متدهای آن شرکت را اصلاح کردیم و هنوز با هم ارتباط محکمی داریم.
از خود پرسیدم چرا در کشور خودمان این مسائل را حل نمیکنیم؟ تا جایی پیش رفتم که سازمان غذا و دارو را مجاب کردم باید حلالها هم گرید دارویی بگیرند. این کار ۹ ماه طول کشید که در این مدت ۲ رئیس اداره مواد اولیه و ۲ رئیس سازمان غذا و دارو عوض شدند. این از عدم ثبات مدیریتی کشور ما نشات میگیرد. با این تلاشها نگاه داخلی هم ایجاد شد و مخصوصا از طرف سندیکای مواد اولیه دارویی و شخص مهندس اختراعی حمایتها صورت گرفت. درحالیکه سازمان غذا و دارو نه تنها حمایت نکرده بلکه کارشکنیهای مداوم و مستمری هم در زمانهای مختلف صورت داده است.
در نهایت این تلاشها هسته مرکزی شرکت ایتوک فارمد را تشکیل داد. شرکت ایتوک فارمد با این شعار شکل گرفته که میتواند تمام نیازهای حلالها، مواد شیمیایی با گریدهای مختلف و به ویژه گرید دارویی و گرید HPLC را در ایران تولید کند. نهتنها جلوی ارزبری را بگیرد بلکه در مطالعاتی که انجام دادیم به شدت قدرت رقابت حتی با بازارهای اروپایی داشته باشد، حالا بازارهای آسیایی بماند. با این شعار وارد بازار شدیم و سال ۱۴۰۲ را برای خودمان هدفگذاری کردیم که وارد بازار شویم.
از دعواهای حیدری نعمتی در صنعت دارو دست برداریم
کیفیت داروهای تولید داخلی ما به چه شکل است و چرا تبلیغات منفی بین پزشکان و داروخانهها در مورد داروی داخلی وجود دارد؟
خیلی از شرکتهای داخلی ما در زیرساختها و الزامات قانونی از شرکتهای بهنام خارجی فراتر هستند اما حلقه گمشدهشان تحقیق و توسعه است. فرمولاسیونهایی که استفاده میشود به خوبی فرمولاسیون شرکتهای خارجی نیست و به تبع آن اثربخشی که قرار است در بیمار اتفاق بیفتد، انجام نمیشود. سازمان غذا و داروی ما در این حوزه با شرکتها تعامل ندارد و به عبارتی بازرسی خوبی انجام نمیدهد. خطکش به دست میگیرند و همان زیرساختها را بررسی میکنند. اما با این زیرساختها محصول چگونه آماده میشود؟ خیلی به این موضوع فکر نمیکنند. در نتیجه در حوزه ساخت و فرآوری محصول شاید نتوانیم قابلیت رقابت با خارج از کشور را داشته باشیم. از طرف دیگر ما نتوانستیم به خوبی جامعه پزشکی خود را اقناع کنیم. اگر بتوانیم آنها را اقناع کنیم، آنها هم دست از این رفتار برمیدارند.
چه زمانی وارد سندیکای تولیدکنندگان مواد اولیه دارویی، شیمیایی و بستهبندی دارویی شدید؟ ارتباط سندیکا با تصمیمگیران حوزه دارویی چگونه انجام میشود؟
افتخار این را دارم که مهندس اختراعی را سالیان سال میشناسم و دورادور تلاشها و موفقیتهای ایشان را رصد میکردم. افتخار میکردم که فردی وارد بازار شده که علیرغم تمام رانتهایی که اگر میخواست میتوانست داشته باشد، هرگز دنبال رانت و رانتبازی نشد و دنبال امتیاز ویژه برای خودش نبود. از ۸ سال پیش به واسطه عضویت در سندیکای تولیدکنندگان مواد اولیه دارویی، شیمیایی و بستهبندی دارویی [2] با ایشان ارتباط نزدیکتری پیدا کردم و مدتی است که به لطف و پیشنهاد دوستان وارد هیات مدیره سندیکا شدم.
وقتی اهرمها و سکانهای قدرت و تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه صنعت به صورت کلان، سوداگر هستند نه صنعتگر، چیزی به جز تضعیف صنعت ملی و میهنی نمیاندیشد. نه در ایران بلکه در همه جای دنیا. مثال بارز آن در چند دولت قبل بود که گفتند چرا باید از نیشکر داخلی حمایت کنیم وقتی در مرزهای ما ارزانتر موجود است. بعد که قیمتهای جهانی بالا رفت و ما کارخانههای داخلی را از دست داده بودیم، شوکهای قیمتی اتفاق افتاد.
مواد اولیه کریتیکال و بحرانیترین فاکتور یک صنعت دارویی است. استقلال و خودکفایی و عزت ملی میهنی را ایجاد میکند. پس نیاز دارد که به عنوان یک بچه تنی و بچهای که نیاز به حمایت دارد از آن قدردانی شود. نباید با بیرون مرزها و قیمتهای کشورهایی مقایسه شود که با کملطفی از میان کشورهایی انتخاب میشوند که قابلیت رقابت با ما را ندارد و قیمت تمامشدهشان پایینتر است. اما برای محصول نهایی خود را با کشورهای مترقی مقایسه میکنیم و یک بام و دو هوا میشود.
نهادهای حاکمیتی چرا از واردات در مقابل تولید داخلی حمایت میکنند؟
این که چرا نهادهای حاکمیتی از صنعت داخلی حمایت نمیکنند سوالی است که برای همه پیش میآید. به این دلیل که نهادهای تصمیمسازی و تصمیمگیری دست سوداگر است و نه دست صنعتگر. یکی از علتهای آن چاق و فربه و لخت و سست بودن دولت ماست. دولت ما به شدت حجیم است. دولت ما به شدت بزرگ است. دولت ما به شدت هزینههای سربار بالایی دارد. و این افرادی هستند که در کیک تولید ناخالص ملی سهمی ندارند اما سر سفره آن مینشینند.
امید ما این است که دولتمردان ما به این موضوع فکر کنند و «فاعتبروا یا اولی الابصار» اگر اهل بصیرت هستند عبرت بگیرند و «فاسئلوا اهل الذکر» واقعا از کسانی که میدانند سوال کنند، تا بتوانند هرچه سریعتر در راستای حمایت از تولید داخل، عزت ملی و ایجاد بنگاههایی که جوانان برومند همین سرزمین را با مزد منصفانه به کار بگمارند، با امنیت شغلی و با فردای بهتر، اقدام کنند که ما شاهد مهاجرت گروه گروه عزیزانمان به خارج از کشور نباشیم.
در حال حاضر با وضعیتی که صنعت دارو دارد، پیشنهاد کوتاهمدت و بلندمدت شما برای بهبود اوضاع چیست؟
پیشنهاد کوتاهمدت من تعامل بیشتر سازمان غذا و دارو با سندیکاها و انجمنها مانند سندیکای تولیدکنندگان مواد اولیه دارویی، شیمیایی و بستهبندی دارویی است. هرچه سریعتر این تعامل باید شکل بگیرد. از جنگ حیدری نعمتی باید دست برداریم. از اثبات اینکه حرف من درست است و حرف شما غلط است باید دست برداریم. برای یک بار هم که شده زیر یک پرچم صحبتهای خود را همدل و همصدا کنیم و با همافزایی از منیتها دستبرداریم و به ما تبدیل شویم. به جرات میگویم سندیکای مواد موثره سالهای سال است که دست دوستی خود را به سمت نهادهای قانونگذار دراز کرده است اما هرگز این دست به گرمی فشرده نشده است. حتی گاهی بعضی از دوستان نااهل سعی کردند این دست عقب کشیده شود که تا کنون این اتفاق نیفتاده است.
پیشنهاد بلندمدت هم تزریق حمایت از بنگاههای تولید داخل که بتوانند قدرت رقابت مالی هم با بنگاههای خارجی پیدا کنند. کشورهای مترقی مثل آلمان، استرالیا، ژاپن و در حوزه شیمیایی چین و هند، زمانی از تولیدکننده داخل حمایت کردند، توان و قدرت رقابت برایش ایجاد کردند. اصلا قانون هدفمندی یارانهها برای همین توانمند کردن بنگاههای داخلی و ایجاد قدرت رقابت با بنگاههای خارجی وضع شد. در درازمدت باید برای این هدف برنامه نوشته شود، پشتوانه در نظر گرفته شود و پیادهسازی شود. آن زمان میتوانیم بگوییم یک صنعت مواد اولیه بهرهور، ممتاز و خودکفا داریم.
پس خودکفایی هدف مناسبی است که باید برای رسیدن به آن برنامهریزی شود؟ تخمینی دارید که در صورت حمایت از این صنعت، بعد از چه مدتی به خودکفایی خواهد رسید؟
تعریفی دوباره از خودکفایی داشته باشیم. گاهی برای مثال میگوییم میخواهیم در یک ماده غذایی خودکفا شویم، در نتیجه آب کشور را نابود میکنیم که در آن ماده غذایی به خودکفایی برسیم. این غلط است. باید آثار و تبعات خودکفایی را ببینیم.
الان راجعبه مواد اولیه دارویی صحبت میکنیم. مواد اولیه دارویی، بحرانیترین بحث در حوزه دارو در کشور ما است. نیاز است که این صنعت حمایت شود و بتواند به خودکفایی در سطح کلان برسد. این که ما در یک سری از بیماریها هنوز وابستگی داریم به جای خودش غلط است و انرژی و سرمایه گذاشتن در آن قسمتها برای خودکفایی هم در جای خودش غلط است. چون ما حجم عظیمی را از دست دادیم و نمیخواهیم به تعداد معدود فکر کنیم. وقتی این موضوع را به سرانجام رساندیم میتوانیم در این مورد صحبت کنیم که بله، این خودکفایی یک مزیت رقابتی است.
راجعبه مواد اولیه دارویی همین امروز هم دیر است. در بحران آنتیبیوتیک وقتی پیگیری کردیم دیدیم ارکان تصمیمگیری به دلیل اشتباه در تصمیمگیری و وقعی قائل نشدن به نامهها و تذکرات مکرر و مستمر دلسوزان این حوزه کار را به کجا رساندند. مجبور شدند محصول دارویی آنتیبیوتیک را از خارج کشور بیاورند و بعد به دلیل ناخالصی خودشان آن را ریکال کردند. در صورتی که خیلی جلوتر با حمایت از تولیدکننده داخل میتوانستند او را وارد چرخه کنند. دوباره نشود «تجربه را تجربه کردن خطاست.» هرچه سریعتر برای ایجاد خودکفایی در مواد اولیه دارویی همصدا شویم.
نظام دارویی در سال ۱۴۰۱ نمره قبولی نمیگیرد
کارنامه نظام دارویی را در سال گذشته چگونه میبینید؟
سال گذشته که آخرین ماههای آن را میگذرانیم در حوزه بهداشت و درمان دولت آقای رئیسی نمره قبولی نمیگیرد و بلاشک مردود میشود. چون ما با بحرانهای عظیمی دستبهگریبان شدیم. شوکهای وحشتناک غیرقابلتحملی را وارد کردند. سهم دارو در GDP جهان چقدر است و در ایران چقدر؟ عدد ۱ به ۱۳ عدد وحشتناکی است که خودش حکایت از خیلی مسائل میکند.
وقتی میگوییم ارز دولتی رانت دارد آیا آنالیز ریسک کردیم که اگر این ارز را حذف کنیم، جلوی رانت آن را میتوانیم بگیریم؟ آیا تبعات رانت را مهار کردیم؟ آیا بنگاههای من تحمل رقابت بعد از این حذف را داریم؟ حالا ثابت شد دولت آنالیز ریسک نکرده بود. سازمان برنامه و بودجه هیچگونه پیشبینی نکرده بود. حتی نمیدانست که تورم ناشی از همین عدد کوچک را خانوادههای کشور که چیزی حدود ۷۵ درصد آنها مزدبگیر هستند، نمیتوانند تحمل کنند. در این حرکت وحشتناک که شوک وارد میشود، ناگهان از طرح دارویار صحبت میکنیم که هنوز توان تحمل مردم، بنگاهها، بیمهها و اقبال عمومی را در موردش بررسی نکردیم. به بحران کمبود مواد اولیه هم که اصلا فکر نکردیم.
طرح دارویار در بدترین زمان ممکن، با بدترین فرمول ممکن و به بدترین شکل ممکن اجرا شد. شاید طرح خوبی بود اما نتیجهاش شد این که میبینیم. در بودجه سال بعد هم که عدد طرح دارویار به مراتب از عدد امسال کوچکتر است و یقینا دچار تکانهها و شکافهای وحشتناکی در گردش مالی میشویم. مطمئنا بنگاههای اقتصادی ما تحمل آن را ندارند، سازمانهای بیمهگر تحمل آن را ندارند و دود آن به چشم مصرفکننده میرود. دارو چیزی نیست که مردم سبد معاش خود را کوچکتر کنند. دارو اجتنابناپذیر است. من نگرانی بسیار زیادی دارم و در سال ۱۴۰۱ به هیچعنوان نمره قبولی در حوزه درمان به دولت نمیدهم. احساس میکنم صدای آگاهان شنیده نشد و لجبازی و عناد و یکدندگی و به کرسی نشاندن حرف خود اتفاق افتاد و نتیجهاش این شد که الان میبینیم.
بحرانهای عجیبی را امسال پشت سر گذاشتیم. برای مثال یک داروی خیلی ساده مثل ایبوپروفن که هزاران تن از آن در شرکتهای مواد اولیه بود اما محصول نداشت که دست مردم بدهد چون قیمت نداشت. سرم همینطور. ماهها قبل نامه زده شد که اگر فکری به حال تولید آنتیبیوتیک نکنید و برای ورود مواد اولیه کمکمان نکنید ما در آبان دچار بحران آنتیبیوتیک میشویم. این نامه در اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۱ بارها و بارها برای سازمان غذا و دارو و وزیر بهداشت ارسال شد اما کسی برای آن ارزشی قائل نشد.
متاسفانه در سال گذشته از این مدل اتفاقها زیاد افتاد. امیدواریم سال جدید سالی باشد که برای هماندیشی و خرد جمعی احترام قائل شویم.
یعنی طرح دارویار هیچ دستآورد مثبتی نداشت؟
باز هم تاکید میکنم طرح دارویار در بدترین زمان، بدترین شکل و بدترین فرمول، بدون نظر خرد جمعی اجرا شد. اگر در زمان دیگری اجرا میشد شاید میتوانست ثمرات مثبتی داشته باشد.